به گزارش پایگاه خبری تحلیلی مهرنوشت، بررسی سالها روابط کارگری و کارفرمایی در اقتصاد سنتی و مدرن ایران گواه وجود چنین رابطهای است. در سالهای قدیم بسیاری از کسبه و فعالان تجاری و اقتصادی شاگردی داشتند که پس از مدتی وارد خانواده شده و داماد آنها میشد و به اصل رابطه عمق بیشتری میبخشید.
با توجه به این صبغه و سابقه به نظر میرسد که کارفرمایان اصیل به اندازه کارگران از مشکلات کنونی رنج میبرند و در عین حال برای حفظ موقعیتهای شغلی کنونی و ایجاد فرصتهای جدید هم تلاش میکنند.
من باور دارم که توسعه عدالت اجتماعی با باز کردن بنگاههای خیریه یا گستردگی فعالیت نهادها و سازمانهایی مثل کمیته امداد و بنیاد مستضعفان ممکن نیست و مسیر ریشه کنی فقر از این دروازهها عبور نمیکند.
فقر تنها زمانی از جامعهای رخت بر میبنددکه کشورها مسیر توسعه را طی کنند و طی این مسیر هم جز با حمایت از بخش خصوصی واقعی برای ایجاد فرصتهای شغلی و کار شرافتمندانه به جای مستمری بگیری ممکن نیست.
اکنون بسیاری از تنشهای جامعه کارگری به خصوصیسازی نسبت داده میشود که از دهه ۸۰ در اقتصاد کشور اجرا شد. این درحالی است که بخش خصوصی اصیل و واقعی اصالتی برای این فرایند قائل نیست و از همان سالهای اول به آن گفتیم خصولتی.
در واقع خصوصیسازی جریانی است که هرچند میتوانست به بهبود وضعیت بنگاهها منجر شود اما به پیامد دیگری رسید. خصوصیسازی پس از رسیدن به مرحله اجرا با دخالت اربابان قدرت و صاحبان قدرت سیاسی از جریان اصلی خارج شد و درباره ماحصل امروز آن تقصیری متوجه بخش خصوصی واقعی کشور نیست.
- نویسنده : محمدرضا مرتضوی، دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران